د گلشیفته
1. کلمه اوریان اشتباه است عریان درست است
2. این فتوا باید از سوی یک مجتهد و مرجع تقلید صادر شود که آیا ایشان مرتد است یا خیر
3. بعد از انقلاب بسیاری از بازیگران و خوانندگان زن راهی کشورهای خارج شدند و وحتی برخی از آنها مسیحی شدند ولی هیچکس آنها را مرتد نخوان
4. این زن فاسد چندان ارزش ندارد که در موردش صحبت بشه این فرد هم از همان خناسهای تاریخ است دیگه
ایراد دوم که گرفتید من فتوی ندادم بلکه ایشان را شایسته این حکم دانستم و نظر من برای هیچ کس حکم شرعی نیست و حجیت ندارد به این دلیل که باید طبق نظر درست شما حکم از طرف مراجع باشد نه چون منی .
اما ایراد سوم شما باید گفت که انواع ارتداد داریم جنس ارتداد ایشان از همان مدل سلمان رشدی است سلمان رشدی در یک کتاب به دین اسلام و قران اهانت کرد و. افترا بست و این خانم نیز در قالب یک فیلم به مقدسات ما یعنی پیامبر و همسر مطهرشان تهمت و افترا زدند . مشارکت در تولید این فیلم و این مورد اهانت ها برای هر کس ارتداد است . ایشان مسلمان بودند و باسواد و اگاه و جایی برای رحمت و عفو وجود ندارد با توجه به اینکه این فیلم برای اکران عمومی و جهانی تولید شده بود نه اینکه موردی شخصی باشد که ناخواسته لو رفته باشد و بتوان از کنار ان از در رحمت کنار رفت . هر بازیگر مسلمانی که در این فیلم بازی کرده و یا مشارکت داشته مرتد است
اما ایراد چهارم شما
مسئله فعل یک گناه کار نیست بلکه اصل فیلم و اهانت در ان است نه عریانی یک زن بی ارزش . و اینکه بسیاری از بازیگران مهاجر ایرانی الارغم داشتن فساد اخلاقی از نظر مذهبی و شرعی حداقل به پیامبر و یا اصول دین تهاجمی رفتار نمی کنند و فقط فقر اخلاقی دارند پس نمیتوان انان را حتی از اسلام و تشیع جدا محاسبه کرد چه برسد به مرتد دانستن انان
بنام الله
یارانه ای که برای دولت درد شده و برای مردم هم درمانی نیست
بجای اینکه با بی احترامی با مردم سخن گفته شود و ابراز عجز و ناتوانی در پرداخت یارانه ها شود بهتر است کار درست انجام داد
ان کشور هایی که الارغم تجارت ازاد و اقتصاد بدون یارانه مردم توانمندی دارند با ما فرق دارند انجا یارانه نمی دهند اما هر فرد شاغل میتواند با پس انداز درامد یکی دوسال خود بهترین خودرو روز را سوار شود نه اینجا که اگر تمام عمر پس انداز کنی هرگزچنین قدرتی نخواهی داشت
اقتصاد راه و کار خودش را دارد و با سلیقه و اما و اگر و ریکس قابل پردازش نیست
من یک مسکن برای دولت پیشنهاد می دهم
ده دهک را که داریم حالا چهار دهک را از دریافت یارانه نقدی حذف کنیم و حتی صاحبان املاک و خودرو های گران قیمت و دارندگان جواز کسب و کارمندان دولت و کارگران صنایع پردرامد مانند نفت و گاز و پترو شیمی و امثالهم و در عوض به به شش دهک پایین جامعه در سه رنج پرداختی یارانه دهیم دهک اول و دوم را ماهی صدو بیست هزار تومان برای هر نفر / دهک سه و چهار را هر نفر هفتاد و دو دهک بعدی را هر نفر پنجاه /
طبق این فرمول هم بار سنگین پرداخت یارانه از دوش دولت برداشته و دیگر تب و درد نیست و هم برای دریافت کنندگان ان درمانی است. از مخاطبینی که به مردان دولت و یا نهادهای رسمی در این رابطه دسترسی دارند خواهش میشود این پیشنهاد را ارائه دهند باسپاس
بنام الله
من همیشه سعی داشتم و دارم که تا سرحد امکان از افعال خصوصی و شخصی دیگران دور باشم و وارد این درگیری ها نشوم من جمله جریان اوریان شدن بازیگر ایرانی معروف همان خانم فرهانی
زیرا به نظر من عملکرد این فرد گنه کار و منحرف نباید اینقدر مهم و قابل بارگزاری باشد
تا اینکه من از دید یک منتقد به فیلم ایشان که با بازی برات پیت معروف همراه بود مراجعه کردم و متاسفانه در عین تعجب دیدم اصل فیلم بسیار مورد دارد تر از انچه هست که همه مردم را درگیر کرده در جریان این فیلم انچه همه را سرگرم خود کرده بود همان اوریان شدن و هرزگی هنر پیشه باسابقه سینما بود در حالی که جریان و داستان فیلم مملو از هتک حرمت به مقام نبوت و ملاءک و شخص حضرت خدیجه مطهر بوده به چنر نمونه توجه کنید
صدای سخنرانی از بلند گوی مسجد در پس زمینه ..:روزی پیامبر به حظور خدیجه رفت و گفت ای خدیجه من دارم دیوانه می شوم از زمین و در و دیوار اجنه و ارواح به سمت من هجوم می اورند نمیدانم چه باید بکنم/ و حضرت خدیجه چنین می گوید :ای محمد هرگاه انان به سمت تو هجوم اوردند فورا من را اطلاع بده/ سپس به محض هجوم ان موجودات پیامبر به خدیجه اطلاع داد و ایشان فورا روسری از سر برانداخت و موهایش را چرخاند و پرسید ای محمد ایا انان هنوز اینجا هستند .پیامبر گفت خیر تا شما روسری را برداشتید انان فورا فرار کردند/ خدیجه رو به نبی کرد و گفت ای محمد اینان لجنه نیستند زیرا اجنه حیا ندارند و نمی رفتند بلکه انان از فرشتگان اسمان بودند انان حیا دارند به همین علت رفتند انان امده اند تا تو را دیوانه کنند
این چیه به نظر شما حالا در ادامه توجیه شخصیت هرزه فیلم برای هرزگی اش را دقت کنید
چون خدیجه روسری از سر برانداخت من نیز لباس را از تن در اوردم
این فیلم چنین دیالوگ هایی داشت خودتان قضاوت کنید اگر این هنر پیشه بخاطر اوریانی اش حتی لیاقت سرزنش هم نداشته باشد قطعا بخاطر خیانتش به اسلام و پیامبر و مادر ائمه و شراکت در این افترا سازی قطعا مرتد و شایسته اشد مجازات است و هرکس اورا بکشد از مجاهدین باشد
بنام الله
یکی دیگر از توطئه های درحال اجرای ماهواره ای بر علیه ملت اسلام و شیعه که به وضوح در سریالهای گروه تلویزیونی جیم قابل مشاهده است بجز اینکه با فرهنگ اجتماعی و پوششی مردم بازی می کنند بازی با مقدسات است مه شاید ما کمتر بدان توجه کرده ایم من به دو الا سه نمونه واضح ان اشاره میکنم
سریال جمیله....دراین مجموعه درکنار تمام ناهنجاری ها یی که به نوعی جزو حقوق اعضای خانواده به خورد جامعه می رود از جمله تابو بودن ازدواج مجدد برای مرد و از سوی دیگر دادن حق خیانت به زن و یا زیر پا گذاشتن تکالیف همسری و رفتن و به سوی هوای دل بنام عشق میتوان در شخصیت پردازی ها نیز شاهد اوج نفرت سازندگان این سریالها از ائمه اشاره کرد مثلا چهره شاخص و مثبت این فیلم کودکی بنام عثمان است در حالی که پدر او بنام علی کاپیتان
چهره منفی و ظالم این سریال است
سریال لطیفه....در این سریالها دو برادر بنام های عمر وحسین هستند که شخصیت مثبت ایندو عمر و فرد بدجنس و منفی فیلم حسین است
سریال جودا و اکبر ....در این سریال که یک بازتعریف جعلی از حظور اسلام در کشور هند است به موارد بسیار عجیب و غریب می پردازد مانند مشابه نشان دادن دین اسلام با هندو و یا در صحنه ای سجده سلطان به اصطلاح مسلمان در مقابل الهه کریشنا و یا ازدواج سلطان مسلمان با ملکه هندو و از سوی دیگر نشان دادن اوج مردانگی و وفای به عهد در اقوام هندو و از طرف دیگر بیان وجود خیانت و دروغگویی و نامردی و هوس بازی در بین سران اسلام
و موارد بسیار دیگر
درواقع انچه بالاتر از تهاجم اندلسی در این برنامه ها باید مورد توجه مسولان و خانواده ها قرار گیرد حمله مذهبی و ثلیبی به جوامع و خانواده های ما است
بنام الله
دوست عزیزی که در پست قبلی پاسخ به پرسششان داده شد مجدد این سوالات را پیش کشیدند
با عرض ادب و سلام مجدد و ممنون بابت پاسخ .
بنام الله
یکی از مخاطبان در پرسش خود راجب مطلب اسرار انقلاب اینگونه بیان داشتند و بنده پاسخ را در دنباله می دهم
نقلاب یعنی چی ؟!
14:12 |
می پسندم |
---|
sale63 : دلیل اصلی ان این است که بین غیبت و قیام امام فرق هست . قیام امام تاخیرش بخاطر فراهم نبودن شرایط جهانی است .اما غیبت دلیلش بی وفایی و بی بصیرتی و ظعف ایمان شیعیان است اگر امام در طی این هزار و اندی سال پیش از قیام غایب نمی شد به دلایل بسیاری بارها مورد ازار و اذیت شیعیان قرار می گرفت و به عنوان نخستین امامی که توسط شیعیانش کشته می شود لقب می گرفت پس غیبت امام لطف الهی و منتی بر شیعیان است که دستشان به خون امامشان الوده نشود اری ناراحت کننده است اما حق همین است
چند لحظه پیش می پسندم
|
: به نظر شما در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) ولایت ایشان چگونه می باشد ؟
در زمان غیبت امام زمان ولایت ایشان به دو صورت مستقیم و نیابتی می باشد
ولایت مستقیم امام زمان همان حق امامت و عصمت و ولایت تکوینی می باشد و در پاره ای از موارد نقش پنهانی امام در امور دنیا که از اسرار است و نیاز به پرداخت و توضیح ندارد
اما ولایت نیابتی یعنی اینکه در برخی از امور دنیوی من جمله حکومت و شرع و جهاد و امثالهم شیعیان دارای سرپرست و والی باشند ولی که حکومت و سرپرستی او همانند ولایت رسول الله و امام معصوم باشد با همان اختیارات در این زمینه ها
انچه مسلم است اینکه ائمه علمای دین و راویان حدیث را در زمان غیبت بر مردم حجت قرار داده اند اما انچه ایجاد ابهام کرده حق حکومت ولایت فقیه است که تعریف درستی از ان در دسترس نیت . اما می توان با در کنار هم قرار دادن چند مسئله بدان رسید
نخست ایات قران که صالحان را وارث حکومت جباران دانسته در این ایه حق تشکیل حکومت و قیام برای صالحان مسجل است
ایه دوم الله هیچ حقی به ظالمان و مستکبران برای حکومت نداده که در این ایه نیز حق قیام برعلیه ظالم و طاغوت مسجل است البته همه اینها در صورت وجود زمینه و توانایی لازم اجرا است
حالا به روایت حجت بودن علما می رسیم در این روایت به دو شکل حق ولایت فقیه و تشکیل حکومت اثبات می شود نخست ظاهر سخن منظورش همین است حجت بودن همان معنای حق سرپرستی و تصمیم گیری و رجوع و اطلاعت است که لازمه ان تشکیل حکومت است توسط علما
اما طریق دوم اینکه فرض اینکه منظور ظاهری ان چنین معنایی نداشته باشد و دشتور تشکیل حکومت به شکل مستقیم از طرف معصوم از ان خارج نگردد
بنابر نظر ائمه علمای دین بر مردم حجت هستند پس همین علمای دین با در نظر گرفتن شرایط مصلحت را در تشکیل حکومت اسلامی یا اصلا حکومتی نزدیک به اسلام گرفته اند به دین شکل نیز تایید غیر مستقیم حکومت ولایی از ان استخراج می گردد زیرا خود ائمه این علما را حجت قرار داده اند پس تصمیم انان مورد تایید امام خواهد بود مگر اینکه کسی دستور مستقیم امام بر ابطال این جریان را در دست داشته باشد که وجود چنین دستوری خود ناقض اصل غیبت خواهد بود و کسی را بدین سادگی توان چنین ادعایی نخواهد بود
اما دلیل سوم این است که عمل به قران و جاری بودن ان در تمام ادوار برای مسلمانان لازم و واجب است من جمله دوران غیبت و هر عقل خردمندی میداند که چنین امری محال است مگر اینکه پشتوانه حکومتی برای جاری سازی احکام قرار وجود داشته باشد پس خود عمل به قران اورنده حکومت است به همین دلیل پیامبر تشکیل حکومت داد و هرگز جایی نیامده در پاره ای از زمان عمل و اجرای قران تعطیل باشد
حالا هر روایت و حدیثی که در مخالفت با ایات الهی و یا مسدود کننده اجرای احکام الهی و تعدیل کننده انان باشد کذب و باطل است حتی اگر در زمره روایات متواتر و صحیح السند باشد والسلام
بنام الله
روند انقلاب مهدوی را می توان به چهار انقلاب متوالی تقسیم کرد سه انقلاب زمینه ساز و چهارم انقلاب اصلی و نهایی که با حظور رسمی شخص امام شکل خواهد گرفت
حالا سوال این است که جامعه کنونی در کدام مرحله قرار دارد و پیش روی ما چه اموری قرار دارد و تکلیف ما چیست
به ترتیب زمانی به توضیح مختصر این چهار مرحله می پردازیم
انقلاب سلطان این مرحله از روند ظهور توسط خانواده شیخ صفی الدین اردبیلی زمینه سازی و اجرایی گردید در این زمان بعد سپری شدن مراحلی و مقدماتی مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی در ایران اعلام و مقدمات انقلاب بعدی به واسطه ان فراهم گردید این انقلاب موجب افزایش نقش مذهبیون و علمای شیعه در جامعه و حکومت گردید و از ان پس سلاطین ایران مذهب شیعه داشتند و حداقل در ظاهر مکلف به اعتراف بدان و پایبندی اعتقادی بدان بودند
انقلاب مردم انقلاب مردم به مرحله دوم از مراحل چهارگانه می باشد همان انقلاب 57به رهبری امام خمینی می باشد . در این زمان با بروز موارد مختلف در سطح حکومتی و اجتماعی بعد از عبور از مقدمات بسیار من جمله انقلاب مشروطه و حوادث دهه سی و چهل جامعه اماده انقلاب کبیر مردمی گشت در واقع انقلاب مستضعفین که همانا مردم و پیکره جامعه منظور است در این انقلاب شیوه حکومت پیشین به حکومت ولایت فقیه تبدیل شد و زمینه انقلاب بعدی رخ داد فرق این انقلاب و انقلاب اول با انقلاب سوم در رخدادهای ان است به صورتی که برعکس انقلاب سلطان و انقلاب مردمی که موجب براندازی حاکمیت قبلی گشت انقلاب صالحان موجب براندازی نیست و در اصل فرزند انقلاب 57خواهد بود
انقلاب صالحان واما انچه پیش رو ما قرار دارد انقلاب صالحان به عنوان فاز سوم مراحل چهارگانه است ویژگی این انقلاب با دو انقلاب پیشینش در این است که به موجب این انقلاب با حفظ و تقویت نظام ولایت فقیه عمده تحولات در سیستم سیاسی و مدیریتی و اجرایی کشور است در این مرحله بسیاری از معیارهای مدرن ساخته غرب به هم خواهد ریخت و نقش جوانان صالح و علمای متخصص در کنار هم موجب تقویت نظام ولایت فقیه خواهد شد به موجب این تحول که زمینه ان از سال88رخداده شده کشور دچار مشکلاتی خواهد شد که نخست موجب نا امیدی مردم و سرانجام موجب تغییرات مثبت خواهد گردید و جامعه به طرف یکپارچه شدن و زدودن حزب گرایی و تیم بندی پیش خواهد رفت
در انقلاب صالحان معیارها تغییر و اراده و بصیرت و توکل و تبهر و اخلاق محور انتخاب مدیرانت خواهد بود نه سواد اکادمیک و عبور از شبکه های باند پردازی و رابطه داری و پارتی بازی و هم کیش گرایی سیاسی
در انقلاب صالحان و کشوری که ولایت فقیه یاران کهکشانیش را پیدا میکند جایی برای زهد فروشی و ریاکاری نیست و میز و صندلی و پست و مقام برای ریاکاران و نان به نرخ روز خوران تبدیل به کابوس خواهد شد در این انقلاب سه اصل سلامت.امنیت و نظارت که پایه های عدالت هستند در اداره امور کشور نقش اساسی خواهد داشت در همین انقلاب بدنه دولت امام زمان ساخته خواهد شد
انقلاب جهانی واما مرحله چهارم که نیاز به توضیح واضحات ندارد همان انقلاب جهانی به رهبری امام زمان است انقلابی که پرچم قیام ان در مکه برافراشته و با اتحاد با حکومت صالحان وعده الهی را محقق خواهد کرد همه دعا کنیم این امور سریع تر اغاز گردد و تسریع شود با عقل و تدبیر و صبر و قلب صاف و پاک
بنام الله
متاسفانه یکی از اشتباهات کاملا واضح کارشناسان ما در امر جریانات منطقه تقبل وجود پدیده ای بنام خیزش اسلامی یا به برداشت غربی ان بهار عربی است
اصلا در واقع بهار عربی وجود خارجی ندارد و اصلا این خیزش منطقه ای یک ره اورد اجتماعی و ریشه دار نبوده چه برسد به اینکه دشمن قصد ربودن ان و یا پایمال کردن ان را داشته باشد در واقع این حوادث به ظاهر ازادی خواهانه ره اورد یک توطئه سیاسی نظامی امریکایی بوده و هست با توضیح هات زیر به مختصری از نقش کشورها ی منطقه در برنامه دراز مدت غرب است وجوه این توطئه روشن می شود
اردن.این کشور یکی از متحدان مهم خاورمیانه ای امریکا محسوب می شود که در طرح خاورمیانه نوین غرب به عنوان مرکز فرماندهی تحولات انتخاب شده این کشور به صورت نیمه محسوس و بدور از تبلیغات رسانه ای و در سایه به مدیریت میدانی حوادث منطقه رسیدگی می کند و قطعا جزو کاندید های رتبه اول غرب برای تسلط بر منطقه و تبدیل شدن به محور متحدان امریکا است البته در فاز اول عملیات این کشور در قبال این نقش افرینی چند مشوق و پاداش برایش ترسیم شده از جمله پایداری نظام سیاسی ان و همچنین پیشرفت اقتصادی و نظامی و گسترش مرزها و نقش افرینی در مدیریت جهانی به واسطه ورود مردان سیاسی این کشور به مراتب بالای مدیریتی در سطح بین المللی . می توان از این کشور به عنوان متحد درجه یک اسرائیل در منطقه یاد کرد
یمن.یمن نیز به عنوان کشوری که در یکی از حساسترین نقاط منطقه قرار دارد جایگاه ویژه ای برای این برنامه دارد اما از انجا که کشور یمن محل زندگی و فعالیت اقوام زد غرب است نیاز بود که در یک تحول سیاسی و نظامی جریانات داخلی این کشور به نفع عربستان و امارات دگرگون شود و مرزهای ابی این کشور به محلی امن برای فعالیت میدانی و بازرگانی غرب تبدیل شود و همچنین از گسترش نقش کشورهای مستقل مانند ایران در این مناطق جلوگیری شود
امارات.این امیر نشین نوظهور در منطقه به عنوان یکی از تامین کنندگان هزینه ایجاد خاورمیانه نوین برای غرب مهم است نگاه غرب به امارات عربی صرفا همین است و در صورت موفق شدن طرح های غرب در منطقه ما دیگر شاهد وجود منطقه ای به این نام نخواهیم بود .وجود ثروت و قدرت خرید و تامین هزینه در این دول ظعیف انها را به شکاری بسیار مهم برای غرب تبدیل کرده
ترکیه.ترکیه ای سودای ابر قدرتی و بازسازی امپراتوری عثمانی را دارد . غرب از این کشور به عنوان دوست موقت استفاده می کند ترکیه به واسطه زیاده خواهی های سیاسی و نظامی اش در جهان تبدیل به مهره از پیش سوخته شده و صرفا غرب دارد از حماقت و توهم قدرت این کشور بهره می برد و در اینده ترسیم شده غرب برای منطقه جایگاه مناسبی ندارد هم در خطر توطئه و تجزیه قرار گرفته
افغانستان.هدف اولیه این بود که غرب از این کشور به عنوان الگوی تحول برای مردم منطقه استفاده شود .یعنی تبدیل افغانستان به یک کشور خنثی و صرفا محلی برای زندگی بدون جنگ و دغدغه های اقتصادی تا بدین واسطه دیدگاه مردم منطقه از دخالت امریکا و غرب دگرگون و زمینه اقبال عمومی برای مردم دیگر کشور ها فراهم شود که تا کنون غرب از این کشور بهره ای نصیبش نشده و اهداف دشمن درباره نقش این کشور در منطقه تغییر کرده و به محلی برای تمارین عملیاتی و صرفا محلی برای اعلام حظور نیروهای غربی در منطقه استفاده می شود به محلی جهت تدارکات و پشتیبانی احتمالی
عربستان.این کشور تا حدودی شبیح ترکیه است و توهم رهبری جهان اسلام را در سر دارد .مقامات این کشور که در واقعیت امر نبوت الهی را باور ندارند و دچار شرک و کفر دینی هستند می خواهند با چسباندن خود به قدسات دینی به قدرت طلبی و شیخ گرایی و بلند پروازی های احماقانه بپردازند . در این برهه وجود یک رقیب شرعی در منطقه بنام ایران برایشان بسیار ناگوار است غرب با استفاده از این تفکر غلط سعودیان بر علیه ایران.دارد به کنترل سیاسی و نظامی ایران می پردازد زیرا ایران تنها مدعی واقعی برای غرب در اجرای طرح هایش است از این رو حفظ نظام حاکم بر شبهه جزیره برای غرب بسیار مهم است
سوریه.این کشور نیز به عنوان یکی از متحدان ایران و جریان مقاومت در مقابل توطئه غرب برای منطقه دارد تاوان شراکتش در مقاومت را پس می دهد .از این جهت که این کشور یکی از همسایگان تلاویو است کنترل و تسلط سیاسی و نظامی بران برای امنیت اشغالگران قدس بسیار حیاتی است
ایجاد دولتی غرب منش و بی طرف در این سرزمین از نقشه های غرب است که به دلیل استقامت حاکمان این کشور و توان مقاومت غرب چاره کار را در تنبیح انان و ایجاد اشوب و نا امنی در این کشور دانسته تا قدر مانور جبهه مقاومت را بر علیه تلاویو در این سرزمین به حداقل برساند
مصر.در طرح به اتش کشیدن منطقه امریکا حساب ویژه ای روی دولت و ارتش مصر باز کرده بود و از متحد قدیمی خود انتظار همکاری و مشارکت در این طرح را داشت که جناب حسنی مبارک مخالف این بازی اتشین در خاورمیانه بود و حاظر به شراکت در این بازی مانند امارات و اردن و عربستان نشد پس توطئه و تنبیح غرب گریبانش را گرفت و مصر به کشوری بی اثر در منطقه تبدیل شد تا اگر کمکی به غرب نمی کند لاقل توان جلوگیری و نقش افرینی منفی بر علیه طرح اتش در خاورمیانه را نداشته باشد
تونس.این کشور به عنوان بهانه و طعمه برای سربه نیست کردن حاکمیت کشورهای شاخ افریقا مخصوصا مصر و لیبی استفاده شده
لیبی.همانند مصر بر سرش امد و به عنوان سرزمینی برای نفوذ اتش خاورمیانه به افریقا استقاده خواهد شد و راهی برای یکی کردن تحولات افریقا و منطقه عربی
اسرائیل.این کشور نامشروع مشکل مشروعیت جهانی دارد پس بهتر است تمام حرکاتش در تحولات منطقه مخفیانه و پشت پرده باشد به عنوان تدارکات چی و اتاق فکر در نظر گرفته شده تبدیل به مرکز اطلاعاتی شده اما در فاز دوم طرح به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ منطقه و جهان قرار است نقش افرینی کند
لبنان.لبنان نیز به مانند سوریه برای تلاویو خطر میدانی دارد پس خنثی کردن این کشور از اهداف غرب است که با نابودی حزب الله قابل دسترس است. پاک کردن وجود مقاومت در این کشور مشکل غرب را برطرف می کند
ایران.به صورت طبیعی و از نظر منافع دنیوی ایران میتواند نخستین و بزرگترین متحد برای تلاویو و لندن و امریکا در منطقه باشد و دست رفاقت ایران به غرب میتواند باعث تغییر بازی غرب در منطقه شود در واقع غرب شیفته اتحاد با ایران است و حاضر است ایران را به عنوان یک ابر قدرت و المان دوم در جهان بپذیرد اما مشکل غرب با این کشور بخاطر استعداد و پشتوانه تمدنی و نظامی و مردمی ایران است غرب بیم بازسازی امپراتوری پارس را از طرف ایران دارد سرزمینی که برای غرب واضح است در صورت حرکتش به سمت این اهدف به اسانی از پس ان بر می اید و راحتی میتواند به شکل مستقل به ابر قدرت نخست جهان تبدیل شود زیرا هم سابقه اش را دارد و هم این قدرتمندی و توانمندی بارها در تاریخ تکرار شده و به مانند توهم ترکها برای بازساز امپراتوری عثمانی پوشانی و خالی از سبقه و استعداد نیست
غرب به خوبی دریافته ایران بعد از سپری شدن دوره زوال دو سه قرنه خود مجدد در حال رشد و برگشتن به شرایط پیشین است و میداند این حرکت قطعا منجر به از هم پاشیدگی نظام ها یقدرتمند رو به افول غرب خواهد شد و دنیا را برای قرن ها به محل تاخت تاز ایران تبدیل خواهد کرد
خطری که از جانب ایران غرب را تهدید می کند فراتر از خطر چین و روس و هند است زیرا هیچ یک از این سه کشور توان تسلط بر جهان را ندارد اما ایرانیان همواره در تاریخ قدرت و توان خود را در این باره اثبات کرده اند
پس نخست مهار سیاسی ایران و پایبند کردن ایرانیان به تعامل با غرب سپس در صورت توان تغییر سیاسی در ایران و تبدیل ایران به یک ایتالیا یا المان اگر کنار نیاید تبدیلش به یک اذربایجان یا تاجیکستان که همیشه محتاج غرب باشد از ارزوهای غرب است
غرب به خوبی میداند هر نوع درگیری نظامی با ایران برایش به قیمت سرعت بخشیدن به افول امپراتوری غرب برجهان است و هم متوجه شده عدم موفقیتش در مهار ایران نیز همین عاقبت را برایش دارد در واقع غرب گرفتار بازی دوسر باخت با ایران شده و در مقابل ایران مهرهای خود را از دست داده و در شرایط کیش و مات قرار دارد.حالا به این همه گرفتاری غرب ایمان به قیام امام زمان که جهان را یک پارچه خواهد کرد توسط ایرانیان را هم اضافه کنید
بنده به عنوان یک فرد عادی به یهودیان اسرائیلی درباره خطر ایران برای غرب حق می دهم در واقع تلاویو بهترین تحلیل و تصور را از شرایط ایران از نظر دیگاه ظالمانه خود دارند .انها به خوبی ما و اندیشه ما و اینده مارا رصد می کنند و تمام داد بیدادشان بر سر غرب بخاطر کنار امدن با ایران بحق است از نظر جبهه مخالف
یهودیان درست ترین تفسیر را حوادث دارند از خود ما بهتر و به خوبی دیده اند که قرار است چه بر سرشان بیایید اما چه کنند که در این بازی نه دست برتر را دارند و نه مدیریت در دستشان است در واقع مدیریت فعلا در دست امریکایی ها و دربار بریتانیا هست و هنوز ولی عهد انان یعنی اسرائیل بر تخت شاهی ننشسته . فرزندی که اگر الان شاه بود غرب را به مرگ دائمی دچار می کرد . الله اعلم