بنام الله ///وقتی انتهایی برای هستی وجود ندارد و وقتی اخری برای گیتی نیست و زمان نهایتی ندارد هر مقدار جز یک لحظه نیست/// وقتی خطی بی پایان است هرگز نمیتوان هیچ نقطه در هر مکان ان خط را در مقیاس بی نهایت ان خط اندازه گیری کرد و ساده ترین سخن همین است که بگوییم نزدیک است/// قیامت نزدیک است انچه خواهد بود نزدیک است و هیچ چیز در فرایند خلقت دور نیست زیرا انتهایی نیست ///الله هم نزدیک است او اول و اخر است چیزی بجز او نیست و او همه جا هست و جز در محضر او جایی وجود ندارد/// نیستی هرگز وجود نداشت/// الله تداوم دارد تکرار میشود وقطع نمیشود وهرگز پیش و پس ندارد ///بر همه چیز تسلت دارد و هیچ چیز بر وی غالب نیست///شناخت او برای ما ممکن نیست جز در حد انچه در ما نهاده/ ما خود را بشناسیم نهایت شناختمان از الله خواهد بود/مابرای اوییم و او برای ما ما جز او نداریم و جز او نجات دهنده ای نیست /// پناه برانکه جز او نیست و بنام انکه جز او نیست از شر تمام رنجها و از او می طلبیم تمام لذتهارا///

از اوضاع و حوادث عمومی می‌توان حدس زد که بشر در آینده نزدیک، بر سر یک دو راهی بسیار حساس واقع خواهد شد. یا چشم بسته تسلیم مادی‌گری شود و یکسره به احکام الهی پشت پا زند و یا توحید خالص را انتخاب کند و به قوانین و احکام الهی، برای اصلاح و علاج بحران‌های جهانی گردن نهند.
تفکر اول: حاکمیت قدرت و علوم مادی:
گروهی معتقدند شر و فساد و بدبختی لازمه جدانشدنی زندگی بشر است و لذا هر چه زودتر باید به زندگی بشریت خاتمه داده شود. این گروه برای تحقق این تئوری از قدرت‌های استثمارگر در جهت نابودی نهایی جهان حمایت می‌کند.
گروهی دیگر می‌گویند: با پیشرفت حیرت‌آور علوم وسلاح‌های مخرب و کشتار جمعی، جامعه بشری به نقطه انفجار نزدیک شده است و به زودی با دست خود به زندگی خود خاتمه خواهد داد. و
عده‌ای تنها راه را تشکیل یک حکومت واحد جهانی می‌دانند و به اصطلاح دهکده‌ای جهانی با یک رئیس به وجود آید تا دیگر تضاد منافع بین سران قدرت، باعث جنگ‌های تکنولوژیک نابود کننده نشود. در این خصوص تلاش قدرت‌های جهانی برای کسب سلطه برای اداره جهان بسیار چشمگیر است. و برای کسب این مقام از انواع ابزار‌های تبلیغاتی استفاده می‌کند!!
قدرت‌های غربی، از طرفی با ایجاد یأس و نا امیدی نسبت به آینده جهان، بشریت با به لزوم داشتن یک پناهگاه و نقطه امید برای تسکین دلهره و نا آرامی‌های روانی متقاعد می‌سازند و از طرف دیگر با در اختیار گرفتن ابزار‌های تبلیغی و نفوذ در افکار عمومی جهان تنها غرب را قادر به حل این مشکل جهانی معرفی می‌کنند.
در همین راستا یکی از ابزار‌های بسیار مؤثر غرب، رسانه‌های تصویری است. جهان امروز دوران تصویر است و میدان دار آن، سینما و صنعت فیلم سازی است که تأثیر فراوانی بر افکار عمومی جهان دارد. از آنجا که آینده جهان (فیچریسم) برای بشریت اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است، غرب در تلاش‌است که این آینده را تاریک و خون‌بار ترسیم کند تا در پرتو آن به اهداف قدرت طلبانه و استثمار گرانه خود برسد.
آمریکا با کمک سرمایه داران صهیونیزم و با در دست داشتن بزرگترین مرکز فیلم سازی جهان(هالیوود) سالانه حدود هفتصد فیلم تولید می‌کند و نزدیک به 80 درصد شبکه‌ها و سینما‌های جهانی را تغذیه رسانه‌ای می‌نماید. تمامی این فیلم‌ها در مسیر اهداف غرب برای حکومت بر جهان قرار گرفته و پیوسته این هدف را دنبال می‌کند.
تفکر دوم: حاکمیت احکام الهی و مدیریت انسان‌های موحد بر جهان:
که بر اساس پیشگویی‌های ادیان الهی ارائه شده تنها راه برای نجات بشریت را بازگشت به دین و احکام الهی می‌داند و معتقد است این مهم با تشکیل حکومت جهانی به دست رهبری الهی امکان پذیر خواهد بود.
دین یهود معتقد به رسالت و ظهور مسیح حقیقی ،دین مسیحیت معتقد به بازگشت حضرت عیسی(ع) به دنیا برای نجات بشریت است. دین اسلام نیز با ارائه کاملترین برنامه به عنوان مهدویت و حکومت جهانی تنها نجات بخش انسان‌ها را برقراری حکومت واحد جهانی بر اساس احکام اسلام می‌داند.
لازمه این طرح برای جهان، مبارزه با هر گونه استثمار،و بی عدالتی در جامعه جهانی است؛ لذا صاحبان قدرت جهانی به مقابله رو در رو با این تفکر الهی و پرداخته‌اند و به صورت‌های گوناگون به تحریف مهدویت مشغول شده‌اند.