بنام الله
این روزها از گرم ترین مباحث بین سیاسیون و برخی از متن جامعه امر انتخاب رهبر بعدی می باشد که با برجسته شدن این مسئله توسط گروه رساه ای غربی بوی توطئه به نظر می رسد
از خطرات پیش روی این امر میتوان به نفوذ جریانات بی بیصرت و قابل انحراف و فریب به این مسئله اشاره کرد
دشمنان اسلام قطعا شاید با ایران دشمنی نداشته باشند اما با اسلام دشمنی دارند و در طرح جدید خود برای ایران طرح اسلام زدایی از ایرانیان را دنبال می کنند که از شاخص های این طرح مجبور کردن ایرانیون به وارد شدن در جریان جهانی مدرنیته و گرایش ایرانیان به رفاقت با غرب است از همین رو انداختن فتنه بین ایرانیان و اعراب و همچنین بین تشیع و سایر مذاهب از راهکارهای انان است دشمن به خوبی پی برده که تشیع سربزیر و ارام و مدرن در چهاچوب معیارهای دنیوی و غربی بهترین نوع اسلام و بی خطر ترین نوع ان برای امپراتوری شیطانی غرب است انان با مشاهدهدرایت و اندیشه والا و انسانی ایرانی به این نتیجه رسیدند که با اهلی کردن ایران میتوانند بهره های بسیاری ببرند انان به جای دشمنی با تشیع میل و گرایش به رفاقت با تشیع دارند و نفع انان در این است اما چند شاخص برای رسیدن به این هدف برای انان ایجاد مزاحمت کرده به شرح زیر
1 امر مهدویت و مهدی طلبی
2 امر وحدت بین مسلمین
3تفکر فرا اخلاقی موجود در علمای و سیاسیون واقعی تشیع
4امر حمایت از مظلوم تا سر حد مرگ
5امر بیگانه ستیزی و ظلم ستیزی
این پنج امر برای رسیدن دشمن به خواسته اش دردسر ساز شده که دشمن راهکار ان را در موارد زیر یافته
1فاز تهاجم فرهنگی و لوس کردن روحیه بیگانه ستیزی از متن جامعه
2در حاشیه دین قرار دادن امر مهدویت
3وادار کردن علما و سیاسیون به مصلحت اندیشی بی حد و اندازه برای کوتاه اوردن انان از اصول اخلاقی تشیع
4از بین بردن پیوندهای برادری بین ایرانیان و اعراب به جهت برچیدن اصل وحدت اسلامی
و تمام این برنامه ها ممکن نیست مگر زدن راس مسئله که همانا اصل ولایت فقیه است به هر شکل ممکن
چالش پیش روی ایران فردا حفظ ولایت فقیه است که بنده وارد جزئیات نمی شود و به شکل کلی موارد زیر را بیان می کنم باشد که افراد اگاه متوجه منظور من شوند
اول اینکه قلبها دست الله است
دوم اینکه ولی فقیه حتی اگر حاکم نباشد باز هم ولی فقیه خواهد بود
سوم اینکه اگر کار به جای نامطلوب بکشد و فلان طیف با ان یکی طیف رغیب خود بر روی این امر به توافقی وقیح دست یابند ترک حکومت و دستگاه دولت برای ولی فقیه بهتر است گاهی فرج در خانه نشینی است
چهارم اینکه انسان در روز تنگ رفیق خود را خواهد شناخت وقتی نمیتوان نقص ها را ترمیم کرد و هدف را پیش برد باید تحولی ایجاد شود که مردم را متوجه نواقص کند و امرای حکومت را مورد ندامت قرار دهد تا همه مجبور شوند و بخواهند به اصل برگردند وقتی همه به اصل برگشتند میتوان برای فرج کاری کرد
با وضع فعلی بنده بعید میدانم امام را بتوان یاری داد و روند پیش رو علامات نگران کننده ای را نشان می دهد که خبر از فتنه عظیم در داخل ایران دارد شاید چند صباحی اتفاقات و حرکات و تغییرات غمباری برای مومنان پیش اید اما فرج در همین است باید از پیچ عبور کرد تا منظره ظهور را مشاهده گر باشیم بنده به رهبری پیشنهاد می دهم صبور باشند و زیاد به این مردان دولتی و غیره بها ندهندو حسابی رویشان باز نکنند و هر وقت هم دیدند کار از کار گذشته و در ظاهر غرب توانسته برخی اهدافش را در ایران به سامان برساند کرسی دولت را به انان واگذارد و به به سراغ قلوب برود تا یاران واقعی خود را بیابد و بدکاران و منحرفان به زودی سخت گرفتار خواهند شد و وقتی متوجه این نابخردی شوند ولایت قوی با قدرتی هزاران برابر بیشتر از پیش درسی به منحرفان و امپراتوری غرب و شرق خواهد داد که تا کنون کی نگرفته است الله اعلم
بنام الله
در رابطه با تحولات سالهای اخیر در منطقه ما شاهد چند اتفاق برنامه ریزی شده توسط غربیان بوده ایم از جمله حذف مصر به عنوان بزرگترین و قدرت مند ترین نظام و کشور عربی از تحولات و جریانات منطقه
دوم نا منظم کردن و بهم ریختن ثبات در لیبی که این دو حرکت در راستای اسان سازی تحولات برنامه ریزی شده بعدی بوده و نه بهار عربی در کار بوده و نه خیزش اسلامی بلکه همه توطئه بوده
از حرکت های بعدی درشت نمایی اقدامات و حرکات کشورهای امارات و عربستان بوده نقش موزیانه اسرائیل و اردن نیز در این میان بسیار در اینده قابل برسی خواهد بود ترکیه هم که سیاه لشکر بازی بکار گرفته شده که متاسفانه خودش متوجه این نیرنگ نیست
در فاز جدید عملیات جهانی بر علیه اسلام که به اتحاد و توافق غرب و شرق در حال اجرا است رودر رو قرار دادن اعراب با ایران و تشیع است .این عملیات چند هدف دارد نخست نشان دادن حد افراط گرایی و ناسازگاری و جنگ جویی و برادر کشی و تروریست بین مسلمانان به جهت اسلام هراسی و اسلام زدایی
دوم مجبور کردن ایران به فاصله گرفتن از حسن همجواری و برادری با همسایگان عرب و سوق داادن ایران به سمت جامعه جهانی و باز کردن اغوش برای ایران مدرنیته و نواندیش و متابق با معیارهای دموکراسی غربی
سوم انداختن سایه ایران بر اعراب و ترساندن اعراب از توسعه فرهنگی و نظامی ایران مدرن و در نتیجه وادار کردن اعراب به خریت و اقدامات نا متناسب با معیارهای منطقه ای و اسلامی
هضم اسلامیت در اسلام و تقدس زدایی از ان و خسته کردن مردم از اسلام و در نتیجه کشاندن مردم به سمت معیارهای مدرن در زندگی با تبلیغات و تهاجم فرهنگی که همه امور به شکل متقارن در حال انجام و نتیجه است
ایجاد جنگ های فرقه ای و ملیتی در منطقه و تخریب منطقه و جلوگیری از قدرتمند شدن جوامع مسلمان با ایجاد بی نظمی و پست رفت بین انها
اما انچه امروز بین ایران و عربستان پیش امده با توجه به سیر تحولات قابل پیش بینی و غیر پیشگیرانه بود به نظر من ما فعلا نباید در این اتش بدمیم نه بخاطر اینکه خیلی رابطه با اعراب برای ما مهم باشد بلکه به دلیل انکه ما هنوز استحکام و وحدت و توان لازم را در درون برای برامدن از این چالش نداریم ما هنوز نقاط ظعف بسیار بدی در داخل داریم من جمله عدم اتحاد و تفاهم بر سر سیاست های کشوری و جهانی بین مقامات و ارگان های داخلی
از سویی مردم ما بخاطر سیاست های نادرست برخی دولتهایشان از نظر ثبات اقتصادی و امنیت ان جایگاه مستحکمی ندارند و نسبت به اینده چندان یقین به اصلاحی ندارند بنابر این همراه سازی انان کمی دشوار است به شکلی که بتوان یک اتحاد ملی قوی ایجاد کرد
متاسفانه گیر کار در داخل مرز های ما است نه خارج از ان ما با وجود این همه تجربه که در سی سال اخیر کسب کردین هنوز نفهمیدیم چگونه باید کشور داری کنیم پوسته ما محکم ولی مغز این میوه که نامش ایران است هنوز به ان استحکام نرسیده لنگ ما مناسبات داخلی ما است و درگیری های غیر معقولانه داخلی و تمام گروه های چپ و راست هم مقصرند و هم دارای انحرافاتی و هم باید جواب گو شونددر کشوری که بر پایه ولایت فقیه بنا شده تقابل و لج و حذب گرایی به شکل نظام های غربی نباید جایگاهی داشته باشد چه توجیحی دارد که در نظام ولایتی بین رئیس جمهور و رهبری شاهد اختلاف و رودرویی اشکارا باشیم که تمام مردم از دوست و دشمن شاهد ان هستند اختلاف مبنایی بین قوا چه مفهومی دارد تنها دلیل این اختلافات نه تنها سومدیریت بلکه سو نیت و حتی انحراف و حتی عدم وجود نیات خیر می تواند باشد
مسولان بعد از رسیدن به پس سمت چرا در نظام ولایی نخست به فکر سامان دادن وضعیت زندگی شخصی خود و اندوختن برای اینده خود هستند؟ زمین و خانه و امتیازات تجاری و ملیت دوم و گروه سازی و کمپ سازی و اینها چه دلیلی به جز دور خیز برای فساد دارد؟
درست ان هم در استانه ظهور چنین رفتاری از سران سیاسی تشیع بسیار وقیح و زشت است
من قصد تخریب ندارم اما سربلندی ما در گروی اصلاحات روبه اسلام نه روبه جهانی شدن است
در حالی که دشمنان سفره های چرب و چلیب خود را جمع کرده اند و در حال عملیات همه جانبه علیه ما هستند ما با چه غیرت و اندیشه ای در حال سودجویی های شخصی وباندی هستیم/؟
جبهه فلان جبهه بهمان حذب اینوری حذب اونوری و چندین از این ادا و اصول ها اینها کجایش برای مردم و اسلام نفع دارد
مگر یک جبهه بودن بد است که چند جبهه درست شده عاقبت مدرک گرایی و ظاهر بینی همین است وقتی با خریدن رای مردم و دادن شعار های مسخره و پارتی بازی به پست و سمت رسید ان پست و سمت نزد الله غصبی محسوب می شود و از ان خیری به کسی نخواهد رسید
از حالا تیز کرده اند در خبرگان نفوذ کنند همه. که چی کفن رهبری را قرار است بر تنش کنند از حالا به جای تدبیر و تفاهم و خیر بینی جنگ راه افتاده
از من به همه دلتان را بی خودی خوش نکنید این گوری که می کنید مرده ندارد انکه باید پرچم بدست مولا دهد مشخص شده چه این اقای کنونی باشد چه نباشد چه رهبر باشد چه نباشد چه معمم باشد چه نباشد انتخاب شده و زور زدن دیگران فایده ندارد روی این یکی حساب پیش باز نکنید که جز رسوایی ثمر ندارد با عقل و خرد و همسویی داخلی حرکت کنید به فکر فرصت طلبی و دزدی مقام و حول و تول دادن هم نباشید
انهایی هم که بدنبال تغییر نظام به صورت نرم و تبدیل ان به یک جمهوری صرف هستند هم زحمت الکی نکشند همچین وقت برای این قرتی بازی نمانده مردم بیدار می شوند به این خمار الودگی مقطعی بخشی از جامعه دل نبندید برای تمیز دادن و الک کردن خوب از بد است به بدی نگروید
حرف زیاد است اما مجال تنگ فقط همین که اتحاد و هم دلی داخلی بین شیعیان از موفقیت و مقاومت است البته به دور از تنش زایی با دیگران اما اگر اعراب قصد دشمنی دارند چه باک بگذارید بتازند که این تاختن زمین خوردن سختی خواهد داشت از ما نصیحت و گوش زد از انان خریت و خدعه . و اینکه عربستان و سقوط ال سعود سهم امام است ولی ادب کردن انان و برخورد مناسب با انان زدیتی با ظهور ندارد نباید از زاویه ظعف پیش رفت فعلا بس است
بنام الله
سلام بر شما عزیزان امروز می خواهم یک هدیه به تمام مخاطبانم بدهم و ان بیان حکمت مهریه است شاید چنین تفسیری از مهریه را تا کنون نشنیده باشید و به نظر شما جدید باشد اما این تفسیر عین حق و عدالت است و خود مطلب گویای صدق ان است
نخست این پش معنا را داشته باشید/ مهر همان علاقه است /
در نگاه الهی به امر ازدواج ما شاهد در نظر گرفتن تکالیف و حقوق هر یک از اعضای خانواده نسبت به یکدیگر هستیم من جمله حقوق زن بر گردن مرد که شامل بر محبت و معرفت و خوراک پوشاک مسکن و امنیت مناسب هست و هر مردی بر گردنش است که در موارد فوق رعایت تمام جوانب را داشته باشد اما در این بین از انجا که انسانها داری علایق و نظرات و طبع و سلیقه شخصی هستند ممکن است الارغم تامین تمام موارد فوق توسط شوهر باز زن دچار سختی و رنجش شود زیرا انچه به عنوان معیار کلی برای حقوق زن مشخص شده ممکن است به شکل کامل برطرف کننده نیاز های زن نباشد مثلا الارغم تامین مسکن استاندارد باز زن از ان خانه ناراضی باشد و از ان طرف مرد نیز تکلیف اضافه ای از نظر شرع نداشته باشد یا زن با اینکه خوراک و پوشاک و امنیت لازم را در اختیار دارد اما مورد پسند او نباشد و از انجا که هر انسان حق دارد در چهاچوبی پاک باب دل خود زندگی کند زن نیز نیاز به این زندگی دلخواه دار که در عرف به علاقه مندی ها تعبیر می شود مهریه نسخه الهی برای بر طرف کردن این علاقه مندی ها است مثلا خانمی از لباسی خوشش امده که منافاتی با شرع ندارد اما همسرش از تامین ان سرباز می زند و اینکه تکلیفی هم بر عهده ندارد یا اینکه مردی خسیس است و حداقل حقوق را تامین می کند و یا اینکه مثلا مرد خانه ای برای زندگی فراهم می کند که بیش از ان بر گردنش نیست اما زن پسند دارد که در خانه دیگری زندگی کند و اینها نمونه ای از اختلافات سلیقه ای و رفتاری بین زن و شوهر است پس الله مهریه را برای بر طرف کردن این مشکل قرار داده و از همین روز از روز اول زندگی قابل وصول است تا هرگاه زن اراده کند بتواند با وصول بخشی از ان به تامیل انچه بدان مهر دارد یا علاقه دارد بپردازد مثلا زنی میخواهد به فقرا کمک مالی کند تا برای اندوخته اخرتش کاری کرده باشد اما اجازه ندارد از اموال شوهر صرف کند پس با وصل بخشی از مهریه به این خواسته خود جامع عمل خواهند پوشاند
بله مهریه یعنی نسخه ای برای برطرف شدن نیازهای زن که در عهده من نیست شامل بر انچه زنان بدان مهر دارند مانند کمک به والدین و غیره در صورت نیاز یا تامیل وسایل زندگی طبق میل خودشان مثلا من برای زندگی یک تلویزیون ساده را خریده ام و تکلیفی برای خرید ال سی دی ندارم اما زن میتواند با مطالبه مهریه خود از ان برای خرید انچه دوست دارد اقدام کند البته الله زمانی راضی خواهد بود که این مطالبه با در نظر گرفتن توان مالی همسرش باشد.
این حکمت مهریه است الله اعلم