سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دره کوچک///قاف در بقا
برای مهدی

بنام الله///چند شب پیش شاهد یک مناظره بسیار مضحک در یکی از تلویزیونهای برون مرزی بودم که سه نفر به نمایندگی از سه فرقه در ان شرکت داشته اند1مولوی مولانا از طرف وهابیت2دکتر ابرهام از طرف فرقه بقولی خردگراکه پدیده جدید ایرانیان برون مرزی است3دکتری دیگر به نمایندگی از بهائیت/خوب وهابیت و خردگرایی وبهایت با هم مناظره کنند تصور کنید چه از اب در خواهد امد/به چند بخش از مناظره توجه کنید/دکتر ابرهام که نماینده خردگراها بود اولا تبدیل به نماینده تام زرتشتیان شد زیرا مذهب خودش فاقد هرگونه پشتوانه سندی و تاریخی بوده پس خردگرایی را با زرتشتیگری درهم نمود و جالب انکه ایشان هرجا در مقابل مولوی کم می اورد دین زرتشت عصر ساسانیان را تحریف شده و انحرافی میخواندند و ان دین زرتشتی که در دوران کورش بود را دین راستین می دانستند/حالا ان دین چگونه به ایشان رسیده را ما نفهمیدیم /ایشان دین اسلام را منحصر به اعراب دانسته و اعتقادی بیان نمودند که طبق ان الله برای هر قومی دینی معرفی نموده که منحصر همان قوم است.جالب اینکه با تفسیر ایات قران قصد اثبات این توهم را داشته اند.حالا اینکه چگونه این فرد که متخصص اسلام نیست و اصلامسلمانی ندارد توانسته قران را تفسیر کند خودش جای سوال دارد و با هیچ عقل و منطقی نمیشود ان را بخورد کسی داد//نفر دوم برادر وهابیمان که اصلا سر وته نداشت گاهی بهائیت ایینی مترقی شده از زرتشت میدانست گاهی ان را ایینی نوین و متعلق به پیامبری جدید میدانست و جالب انکه او بهائیت را یک شاخه انحرافی از شیعه و حتی از اسلام نمی دانست و هرگونه ابتدای مربوط به اسلام را در رابطه با این ایین کذب میدانست بلکه بتواند ایرانیان خردگرا را متعاقد که بهائیت یک ایین ایرانیست/اما برادر مولانا که جای یکه تازی را در میدانی که دو حریف نادان و باطل یافته بود غنیمت شمرد از همه مطالب مضحک تر بیان می کرد مثلا بجای پرداختن به امور بهائیت و زرتشتی با شیعیان مناظره میکرد در حالی که هیچ شیعه ای در جمعشان نبود/مرتب به نقد و تحریف کتب شیعه می پرداخت/ایشان هر غیر وهابی را کافر خطاب میکرد./ایشان و ابرهام خرد گرا بر سر تفسیر ومعنای قران دچار اختلاف شدید شده اند و ان جا پیش رفتن که هردو بر سر یک مسئله به توافق رسیدند دکتر ابرهام وقتی در بحث توان منطقی خود را از دست داد یک سوال پرسید:اگرمن برداشتم از قران اشتباه است پس چه کسی باید قران را تفسیر کند تا همه مردم به معنای واقعی ان برسند و اختلافی در ان نباشد/؟؟؟؟/مولوی هم توان دادن پاسخ منطقی نداشت گفت:قران را باید اهل ان تفسیر کنند نه شما/   خوب پس وقتی ترمز ماشینشان برید یا عباس/خوب بما بگویند اهل قران چه کسانی هستند؟قران معصوم است ایا نباید اهل ان معصوم باشند؟ایا انسان خطا کار و انسانی که عقل او هر لحظه در حال تکامل است میتواند بدون خطا قران تفسیر کند؟






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 آذر 20 توسط 63شاعر شهدا 666
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin