برخی از علما اعتقاد دارند که در سال 57یک قیام باطل از نظر شرعی واقع شد که در پی ان حق معصوم به غیر معصوم واگذار شد(ولایت فقیه)و انان اعتقاد دارند که ولایت فقیه منع شرعی دارد و از ان رو حکومت ولایی ایران را ضد دین و باعث انحراف تشیع دانسته اند/چند توضیح لازم است1درسال57قیام صورت نگرفت زیرا قیام شرعی که شیعیان از ان منع شده اند دارای شرایط خاصی بدیت ترتیب است/اولا قیام جهانی باشد/دوماحکم جهاد صادر شود انهم برای فتح و تهاجم نه دفاع/سوما ادعای مهدوی یعنی رهبر ان ادعای تشکیل حکومت الله بر مردم را از باب واسطه خودش بیان کند/رابعا طرف مقابل دعوا کفار و بیگانگان باشند و هدف از بین بردن فیزیکی تمام منحرفان وملحدان در جهان باشد/در واقع در جریان انقلاب سال57هیچ کدام واقع نشد تنها مردم بخشی از جهان که دین انان شیعه بوده و حاکم انان را از امور دینی خود محروم کرده بود برای جلوگیری از نابودی فرهنگ و مذهب خودو اجرای در حد توان احکام شرع وبهره مندی از اقتصاد و سیاست مورد نیاز برای ادامه حیات خود دست به تغییر سیستم حاکمیت کشور خود زدند البته الگوی مهدوی پیش رو قرار دادند که هرگز هم ادعا ندارند که نیت انان به وجود اوردن یک حکومت الهی و جهانی بوده.و از این رو انان مدیریت جامعه خود را به مدیران متدین وعالم سپردند نه سرپرستی خود را/رهبر مدیریت و تنظیم کننده مدیریت و ناظر بر نحوه مدیریت کشور است نه سلطان کشور و ایشان ادعای سلطانی و نیابت الهی مستقیم ندارند/ایشان منتخب علما و امنای منتخب مردم است و خود خوانده بر مسند ننشسته اند ومالک جایگاه رهبری نیستندکه/در سیستم حاکمیت فرد بر مردم حاکم خود خوانده است و مالک کشوروزور و قدرت ابزار او هستند نه اعتماد مردم .در حاکمیت فرد بر مردم مردم حقی نسبت به جایگاه حاکم ندارند تازه حتی اگر سیستم کشور داری از اینکه الان در ایران جاریست تخصصی تر شود هم ایرادی ندارد مثلا نمایندگان مردم هم بصورت تخصصی منسوب شوند تا کسی نتواند با ظاهر سازی و فریب افکار عمومی به مراتب بالای مدیریتی دست یابد