بنام الله/// مبحث طول عمر در چند بخش قابل برسی است اول اینکه طبیعت و ذات و استعداد ادم برای عمر کردن چقدر است (طبق اموزه های الهی و قرانی الله ادمی را موجودی ابدی خلق کرد نه تنها در بعد روحی بلکه در بعد جسمانی نیز طراحی الله ابدی و جاودانه بوده حالا باید به این نکته رسیدگی کرد که چرا یک موجود و مخلوق با عمر ابدی تا این حد ظعیف و از نظر جسمانی فنا پذیر گردیده/// اول میتوان با استناد به قران و مذهب و اعتقاد گفت که اراده الله موجب پدیده پیری و زوال تدریجی گردیده و این از برای عالم دنیا و حکمت ان است///حالا الله برای ایجاد این شرایط چه تدابیری اندیشیده که ما به این تدابیر علم میگوییم/// علم لابزار الهی برای تدبر در امور است یک سری عوامل طبیعی و شرایط محیطی عامل این
دیده است از جمله اب هوا /تغذیه/کنش های روانی/این سه مولفه در صورت بروز هرگونه ناخالصی و نقص بدن ادمی را رو ب زوال و پیری هدایت میکند و این اجتناب نا پذیر است///ادم ساکن در مکان غیر طبیعی خود که ان مکان فردوس است باید در زمین و کهکشانی دارای شرایط بسیار نامساعد مدتی را به جهت اثبات لیاقتش سپری کند/ که همان سه مولفه در شرایط دنیوی عامل زوال و پیری و در نهایت مرگ است البته طول عمر ادمی در دنیا بنا بر اراده الهی مشخص و معلوم است و حتی اگر بتوان از زوال جسم جلوگیری کرد هرگان ادمی به حد اقامت خود در ذدنیا برسد مرگ او را فرا گرفته و قبض روح خواهد شد و علم قادر به توقف ان نیست/// انتقال ادنمی از دنیا به برزخ به دو نوع است مرگ مشخص و مرگ معلق مرگ مشخص ساعت معلوم الهی برای اقامت در زمین است و مرگ معلق مثلا اینکه بر اثر جنگ بیماری و یا عدم رعایت اصول سلامت و روان ادمی به مرگ زودتر از موعد خود تن دهد یعنی شرایط جسمی او بقدری ناتوان شود که روح نتواند در ان جسم به اقامت ادامه دهد پس چاره ای جز قبض روح پیش از موعد نیست/// حالا دانشمندان فرضا بتوانند جلوی پیری و زوال جسم را بگیرند در اینجا بستگی دارد الله تا چه زمانی اجازه اقامت در دنیا به هر فرد بدهد ممکن است شخصی تا150سالگی و دیگری تا1500سالگی عمر طبیعی او مشخص باشد که ان از روی حکمت است و بشر نمیتواند به ان پی ببرد/// در نهایت تلاش برای ادامه حیات در صورتی که موجب سعادت و هدایت ایندگان گردد مفید و واجب است اما اگر تنها انگیزه ان ماندن بیشتر در دنیا برای لذت جویی و فرار از اخرت باشد کاری بس احمقانه و غیر اخلاقی و عبس است
دیده است از جمله اب هوا /تغذیه/کنش های روانی/این سه مولفه در صورت بروز هرگونه ناخالصی و نقص بدن ادمی را رو ب زوال و پیری هدایت میکند و این اجتناب نا پذیر است///ادم ساکن در مکان غیر طبیعی خود که ان مکان فردوس است باید در زمین و کهکشانی دارای شرایط بسیار نامساعد مدتی را به جهت اثبات لیاقتش سپری کند/ که همان سه مولفه در شرایط دنیوی عامل زوال و پیری و در نهایت مرگ است البته طول عمر ادمی در دنیا بنا بر اراده الهی مشخص و معلوم است و حتی اگر بتوان از زوال جسم جلوگیری کرد هرگان ادمی به حد اقامت خود در ذدنیا برسد مرگ او را فرا گرفته و قبض روح خواهد شد و علم قادر به توقف ان نیست/// انتقال ادنمی از دنیا به برزخ به دو نوع است مرگ مشخص و مرگ معلق مرگ مشخص ساعت معلوم الهی برای اقامت در زمین است و مرگ معلق مثلا اینکه بر اثر جنگ بیماری و یا عدم رعایت اصول سلامت و روان ادمی به مرگ زودتر از موعد خود تن دهد یعنی شرایط جسمی او بقدری ناتوان شود که روح نتواند در ان جسم به اقامت ادامه دهد پس چاره ای جز قبض روح پیش از موعد نیست/// حالا دانشمندان فرضا بتوانند جلوی پیری و زوال جسم را بگیرند در اینجا بستگی دارد الله تا چه زمانی اجازه اقامت در دنیا به هر فرد بدهد ممکن است شخصی تا150سالگی و دیگری تا1500سالگی عمر طبیعی او مشخص باشد که ان از روی حکمت است و بشر نمیتواند به ان پی ببرد/// در نهایت تلاش برای ادامه حیات در صورتی که موجب سعادت و هدایت ایندگان گردد مفید و واجب است اما اگر تنها انگیزه ان ماندن بیشتر در دنیا برای لذت جویی و فرار از اخرت باشد کاری بس احمقانه و غیر اخلاقی و عبس است
چه خوش است که یار مهدی باشم///هرلحظه سرقرارمهدی باشم///فرقی نکند برای من فرمانده///یارفتگرسپاه مهدی باشم///
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93 خرداد 13 توسط
63شاعر شهدا 666