سوشیانت 2

---

بنام الله/// ضمن اشارات جنابعالی باید اضافه کنم که زرتشت حول دهه های اخر قرن نهم پیش از میلاد می زیست که همانگونه که شما متذکر شدید کتاب این دین قرنها پس از ان تدوین شده البته این کتابی که امروزه شناخته است که قطعا پیش از ان کتب تاریخی تری باید وجود داشته باشد حالا به شکل کتاب یا کتیبه یا هر لوح دیگری که امروزه در دسترس نیست/ قطعا وقتی کتابی پس از قرنها گذشت از منبع اصلی به رسم در اید دارای ایرادات و بدعت ها و دگرگونی های فراوان است و ما همانگونه که در مورد بسیاری از موارد ذکر شده در این کتب با تردید و عدم باور معنوی در حال برخورد هستیم نمیتوانیم در مورد فصلهای دیگر این کتب با قاطعیت دست به تفسیر و برهان و حجت بزنیم زیرا این کتب از اعتبار کافی برخوردار نیستند و تنها قران است مه صددرصد ایات ان مورد صحت است زیرا ان در زمان حیات منبع اصلی یعنی رسول الله به متن تبدیل شده و به علت تعداد زیاد کاتبان و ادامه سلسله حاکمان مسلمان صحت این کتاب تداوم داشته و از هر گونه گزند ودگرگونی رهیده/ در جاماسب نامه که شما اشاره کردید به متن فرزندان هاشم از تازیان باید گفت که اگر هم این متن از اول در اوستا امده باشد جدای از مشخصات سوشیانت است زیرا انان سوشیانت را سریعا به زرتشتیان ونژاد ایرانی متعلق کرده اند و در نشانهای سوشیانت  سخنی از اعراب نیامده بلکه انان به طور از هم گسیخته ای به اخرالزمان و مردمان ان پرداخته اند و از نگاه عمیق افسانه گرایانه بهره برده اند ضمن اینکه ما هر گونه شباهت موعود ادیان ابراهیمی را اشاره به محمدص و مهدی موعود میدانیم اما در رابطه با موعودیان ادیان شرقی غیر ابراهیمی نمیشود قاطعانه چنین تفسیر نمود زیرا علامات و نشانهای در عین اینکه در بعد عمومی و اجتماعی مسئله مشابه است اما در مورد شخص موعودی با یکدیگر در بسیاری موارد هم خوانی ندارند
 شاید هم نظر شما درست باشد اما نظر من این است که میشود برای ادیان غیر ابراهیمی از واژه موعودیان به جای موعودی استفاده کرد ولی در ادیان ابراهیمی میتوان تمام اشارات را منطبق بر مهدی موعود دانست زیرا این ادیان متصل به وحی بوده و با کمترین تضاد و اختلاف موجود است